طاهاطاها، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 11 روز سن داره

طاهای بابا و ماما

من علی اصغر شدم

1392/9/10 14:31
نویسنده : فدایی طاها
135 بازدید
اشتراک گذاری

من وبا با ومامان ظهر عاشورا رفتیم بیرون که بابایی به من تعزیه رو نشون بده مامانم واسه این روز لباسای سبزی پوشوند اول منو گذاشتن تو گهواره یه آقایی اونجا بود گهواره رو تکون داد داشت خوابم میبرد که کنو برداشتن یکی دیگرو گذاشتن یکی به اینا بگه خوب بزارید بخوابم چی بگم بعد منو بردن تعزیه اونجا آدمای زیادی بودن بعضیا سیاه پوشیدن بعضیا قرمز بعضیا سبز مامانی گفت لباس سبزا اصحاب امام حسینند لباس قرمزا دشمنن خلاصه وایساده بودم نگاه میکردم شمشیر هم داشتن به باباییم بگید یکی واسم بخره باشه خلاصه یه مردی که مامانم گفت نقش امام حسینو بازی میکنه اومد سمتمون به باباییم گفت پسرتو بده نقش علی اصغر بازی کنه مامانم با پارچه سبز منو پوشوند منو به مرد داد بعد اون بلندم کرد آسمون گفت این طفل چه گناهی کرده بهش آب بدید مرد بداخلاقه گفت نه و یه تیر منو زد من نترسیدم خوب خواستم نقشمو خوب بازی کنم مردم خیلی گریه کردن جیغ زدن راستی دلم گرفت از این دنیا آخه دنیا چیه از یه بچه کوچولو شیر خوار آبو میگیرن واقع آدما اینطورن خدایا منو خوب بزرگ کن تا با تو باشم باشه خدای خوبم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان اهورا
11 آذر 92 8:42
آخی عزیزم.خدا حفظش کنه براتون.ممنون که به وبلاگم سر زدین
فدایی طاها
پاسخ
خواهش عزيزم