طاهاطاها، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره

طاهای بابا و ماما

توخواب کله ملغ میزنم

طاها تو خیلی بدخوابی و اگر هم بخوابی توی خواب حرکت میکنی سرتواینطرف اون طرف میزنی به نظرت چه باید بکنم پتو هم سرت نمیذاری چرا پسر نازم خوب من نگرانتم خدای نکرده مریض بشی
9 آذر 1392

اذانودوست دارم

پسرم یاد گرفتی که وقتی بسم اله میبینی ذل بزنی به تلویزیون و اگه اذان بگن با تیک تیک اولش صدا در میاری و دست رو گوشت میذلری قرآن و نماز خیلی جلب توجهت میکنن همیشه خدایی باش عزیزمممممممممممممم
9 آذر 1392

شکم بابام نردبونمه

من تو بغل بابام هستم میخواد بیارتم پایین من هم از شکمش و بدنش مثل نردبون میرم بالا مگه چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ها چیزی گفتین از کلاه قرمزی هم خوشم میاد
9 آذر 1392

اولین خرابکاری من

من طاها هستم از لب تاب خیلی خوشم  میاد نه این که مامانم میره اینترنت من چی کم دارم من هم میخوا بنویسم زدم روی کیبورد چیزی نشد گفتن لب تاب سوخته بردنش تهران همین به خدا
9 آذر 1392

من گردن بابامو دوست دارم

سلام طاها جونم شیرین کاری دیگت عزیزم اینه که دوست داری رو گردن بابایی دور بزنی هر کاری میکنی تااین بشه میدونی دست زدنت اول چطور بود یه دستتو میبندی یه دست دیگت باز دست میزنی
9 آذر 1392

اعتراض به نشستن

شیرین کاری دیگه عزیزم گفته بودم باید سرتو رو شونه میذاشتی و باید باهات راه رفت که بخوابی یائت هست آهان نی نی مامان عرضم به حضورت وقتی راه میرفتیم و تو میگفتی ااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا تا بخوابی خسته می شدیم من مامان بزرگ بابایی یواش می اومدیم سر مبل بشینیم انگار راه مبلو بلد باشی گریه میکردی و اعتراض حالا مینشستیم حتی اگه خوابت برده باشه گریه و جیغ. نازنین من وباباش
9 آذر 1392

کلاه طاها

شیرین کاری دیگت عزیز دل مادراینه که هروقت کلاه سرت گذاشتیم برمیداشتی یا پارچه میذاشتیم که یه دفعه سرما نخوری روی گوشتو بگیره تو خواب هم باورت میشه گلم برمیداشتی خنده دار این بود که یواشکی آروم طورری که حس نکنی گوشتو میپوشوندم هی می انداختی ومنننننننننننن تاصبح بیدار بودم عزیزمیییییییییییییییی
9 آذر 1392

اولین شیرین کاری طاها

طاهایمن تو 20 آذر به دنیا ومدی سال91من دوست داشتم اول دی بیای ولی دکتر گفت باید زودتر بیارمت چون هرآن ممکنه بیای و خطره درست سرجای خودت نبودی به هرحال اومدی اما زیاد گریه نکردی میدونی روز چهارمت بود شروع به گریه کردن کردی حالا چطوری بخوابی اگه گفتی ؟؟بله عزیزم باید روی شونه سر میذاشتی اون هم جای مخصوص و دستت رو کنارش اون هم بر اساس جایی که میخواستی .وای وای وای مادر بزرگت چقدر اذیت شد باورت میشه جگر مامان
9 آذر 1392