طاهاطاها، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

طاهای بابا و ماما

مامانی مواظب باش

طاها جونم امروز یادگرفتی بری دنبال بابات از این اتاق به اون اتاق  میخوای خودت غذا بخوری اگر از دست هم بگیریم شروع به گریه کردن میکنی چند بار غذا تو گلوت گیر کرد نزدیک بود من بمیرم مامانی مواظب باش
11 آذر 1392

من علی اصغر شدم

من وبا با ومامان ظهر عاشورا رفتیم بیرون که بابایی به من تعزیه رو نشون بده مامانم واسه این روز لباسای سبزی پوشوند اول منو گذاشتن تو گهواره یه آقایی اونجا بود گهواره رو تکون داد داشت خوابم میبرد که کنو برداشتن یکی دیگرو گذاشتن یکی به اینا بگه خوب بزارید بخوابم چی بگم بعد منو بردن تعزیه اونجا آدمای زیادی بودن بعضیا سیاه پوشیدن بعضیا قرمز بعضیا سبز مامانی گفت لباس سبزا اصحاب امام حسینند لباس قرمزا دشمنن خلاصه وایساده بودم نگاه میکردم شمشیر هم داشتن به باباییم بگید یکی واسم بخره باشه خلاصه یه مردی که مامانم گفت نقش امام حسینو بازی میکنه اومد سمتمون به باباییم گفت پسرتو بده نقش علی اصغر بازی کنه مامانم با پارچه سبز منو پوشوند منو به مرد داد بعد او...
10 آذر 1392