طاهاطاها، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 19 روز سن داره

طاهای بابا و ماما

آخرش فهمیدم دندون واسه چیه بفرمایید میوه

مامانی و مامان بزرگم بهم یاد دادن میوه بخورم تازه مامان بزرگم واسم سیب و  موزو پرتقال له میکنه بهم میده بخورم من دوست دارم خودم بخورم ولی مامانم هروقت خودم میوه خوردم جیغ میکشه وای خفه شدههههههههههههههههههههههه مامانی واسم آب میوه میگیره نمیخورم دوست دارم همینجوری بخورم بابایم بهم نارنگی میده میخورم ازدست بابایم چقدر خوشمزس خدا همشونو واسم نگه داره ...
13 آذر 1392

الله اکبر میگم نمازو دوست دارم با انگشتم با تسبیح ذکر میگم

طاها جونم مامان بزرگ یادت داده که صلوات بفرستی و دست و روصورتت بکشی دستتو کنار گوشت بزاری و الله اکبر بگی یازیارت امام زمان دستتو رو سرت بزاری  موقع نماز هم نگاهمون میکنی و تسبیحو میگیری مثل مردای بزرگ دونه هاشو با انگشت کوچولوت ادای مارو در میاری که ذکر میگیم  اگر تلویزیون نمازو نشون بده ذوق میکنی از جلوی تلویزیون دور نمیشی ...
13 آذر 1392

خودم به بابام زنگ میزنم شمارشو بلدم

طاها جونم یاد گرفتی با موبایل کار کنی گوشی رو میگیری زنگ میزنی کلی میخندی تازه با تلفن هم حرف میزنی فکر میکنی همه بابایتن تو خیلی بابایی هستی بابایی هم که سرکاره میری سراغ تلفن برمیداری میگی بابا تا واست شمارشو بگیریم عکسای موبایل رو هم خودت نگاه میکنی گلممممممممممممممممممممم فدات بشمممممممممممممممم پسر باهوشم
13 آذر 1392