طاهاطاها، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 3 روز سن داره

طاهای بابا و ماما

طاها دوست باباست

طاها تو با پدرت خیلی صمیمی هستی و همیشه بازی میکنی و میری سر سره بازی میری پارک و میری قدم میزنی باهم درد دل میکنید حسابی هم اذیتش میکنی کشتی میگیری
22 تير 1397

طاها بزرگ شده داره میره پیش دبستانی

سلام طاها جان خیلی وقت شد مطلب نذاشتم الان اومدم بهت بگم تواین چند سال خیلی اتفاقات افتاد که ننوشتم ما جای دیگه ای اومدیم من مجبور شدم تورو بزارم پیش مادرم و برم سرکار خونه ما ومادربزرگت دوره ومن خیلی اذیت شدم وقتی شب میشد مجبور بودم بزارمت اونجا تاصبح برم سرکار دوریت خیلی اذیتم کرد ولی الان بزرگ شدی موبایل و بازیهاشو خوب بلدی خوب حرف میزنی امروز تلفنی با مادربزرگ پدریت حرف میزدی آخرش گفتی خیلی شرمندم.سوره کوثر حفظت شده و تابیست میشمری همه رنگهارو بلدی .امسال تورو پیش دبستانی نوشتم.منو ببخش پسر کوچولوی من کاش بدونی هرکاری میکنم واسه توهست و آینده تو دوست دارم
22 تير 1397

طاها ی شیرین من

سلام طاهای عزیزم اینروزها حسابی شیرین شدی وقتی هم اینو بهت میگم جواب میدی میگی چون شیرینی خوردم .دیگه کاملا سوال پیچم میکنی کجا هستی داری چکارمیکنی ومنوببر تو ماشین وخلاصه خیلی چیزها .راستی حسابی باموبایل من پیام میدی خودت هم تبلت داری بابایی واست خرید.باهمه تلفنی حرف میزنی ومیگی حالتون چطوره چه کار میکنید خیلی ممنون و خواهش میکنم عزیزم  و سلام برسون رو میگی دلت میخواد بری سرسره بازی و باباجونت واست کم نمیزاره.مادر بزرگتو توی نماز اذیت میکنی و مهرنماز رو ازش میبری وبهش نمیدی کلی اعصابش بهم میریزه خودت هم نماز میخونی .از پنکه هم خیلی خوشت میاد و باید واست روشن کنیم البته یادگرفتی که باوسیله ای حتی کفش میبری بالا و خودت لامپ و پنکه را روش...
10 اسفند 1394